فردای نو

ساخت وبلاگ
درد و رنج مردمِ آبادان را می فهمم ! اینکه کسی با لابی و در بازی فاسدِ قدرت با همکاری و همراهی امثال شمعخانی ها ، بتواند راهی برای ساخت یک مجتمع تجاری بی کیفیت و خارج از اصول بسازد و تمام قواعد و قوانینِ شهرداری را زیر پا بگذارد و ممنوعیت های شورای شهر را هم دور بزند و ( با کمکِ همان عوامل قدرت ) مجددا شروع به کار کند و سهام و امتیازات و مغازه های اش را با تبلیغات و پروپاگاندا به مردم بفروشد ، را هم خوب می فهمم و کاملا بر آن لعنت می فرستم . اما ما از این دست ماجراها در کشور کم نداشته ایم ، پدیده در مشهد ، تعاونی اعتباری ثامن الائمه ، مجموعه سورینت ، بانک تات ، تعاونی اعتباری میزان ( مثلا متعلق به قوه قضائیه ) که همگی با تبلیغاتِ پانزی ، تلاش در جهت جذبِ سرمایه های مردمی که دنبال سودهای یک شبه اند داشتند . مردم ، چاره ای ندارند ، عقب اند ، عقب ایم همه مان از این رشد بی قواره ی نرخ ارز ! رشد بی قواره ی نرخ اقلام اساسی ! رشد بی قواره ی اجاره ها و هزینه ها ! مردم دنبال قرعه کشی اند ! دنبال جایزه ! دنبال یک راه میان بر ! یک نردبان ! که سریع برسند به آنچه از طرق عادیِ کار و تلاش اقتصادی نمی توانند رسید ! اما ، مسئولیتِ متروپل ( و همه ی مثال هایی که زدم ) با حاکمیت نیست ! درست است که فسادهای فردی و حتی سیستماتیک رخ داده است ، اما چرا باید هیئت دولت تصویب کند که دهها میلیارد تومان از جیب تمام مردم بردارد برای جبران خسارت مردم و ادای دیه ها به خانواده ها ؟ چرا ما دائما باید گول پانزی ها رو بخوریم در این کشور ؟ آقا ! خانم ! هر جا به شما می گویند : امروز سرمایه گذاری کن ، امروز سهام بخر ، فردا سهام ات می شه 2 برابر ، 3 برابر ، 4 فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayenoa بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 26 خرداد 1401 ساعت: 10:45

خدایِ روزهای روشنِ هر کدام از ما ، همان خدای تاریک ترین روزهای ماست . خدایِ زمانِ وسعت و رزق ، همان خدایِ روزهای تنگدستی ماست . خدایِ ایام هجر و سختی و ملال ، همان خدای ایام شیرین ماست . خدا ، خداست ! روزی دست خداست ... برای آنکه خداوند روزیِ بنده اش را ( که تعهد کرده ) بدهد ، فرقی ندارد که دلار 1000 تومان است یا مثل امروز 28000 تومان ! اینها اعتباریاتِ ماست . . . خدای ما ، اما ، خدای اعتباریات نیست . خدای نوامیسِ هستی ست  و روز دهندگیِ خدا به بنده اش از نوامیس هستی ست  .همین . . .  فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayenoa بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:50

" خیال "  حد و مرز  ، مالکیت ، زمان ، ترتیب و آداب و استحقاق ندارد . توانمندی و قدرتینمی خواهد ! وابستگی و حزب و خانواده و دوستان متنفذ و نیرویی هم نیاز ندارد . حد و مرز ندارد که : می توان همه چیز را تخیل کرد ، خود را در همه جا فرض کرد ، همه چیز را از آنِ خود دانست و به خیلی جاها سفر کرد . در خیال ، مالِ کسی نیست چیزی ! همه چیز مال شماست . . . هر زمانی می توانیم خیال کنیم که در هر زمانی کجا باشیم یا چگونه باشیم .و خیال ، همچون عبادت و نیایش نیست که برای اش لازم باشد آداب خاصی رعایت کرد . به قدرت و توان و امکاناتی که در عالَمِ واقع برای انجامِ کارها نیاز است ، در خیال هیچ نیازی نیست . زندگی در خیال ، ای بسا ، لزوما" هم با حسرت همراه نباشد . گیریم اصلا که حسرت آلود باشد ، مگر بشر در تمام عمر با " ای کاش " های اش نزیسته ؟ حالا ، دو تا ای کاش هم در میانه ی تخیل بسراید ، کسی را کاری می شود ؟ همه ی اینها را گفتم که برسم به این : ای کاش چیزهایی ، جاهایی ، کسانی ، حالاتی ، زمان هایی و امکاناتی را تخیل کنیم که می ارزد! بنظر من ، تخیل ، " سَفَرِ بی حد ومرزِ جان " است . . . به همه جا ، به همه چیز ، درهر وضعیتی که طالب اش باشیم . . . هر سفری رنج دارد ، خستگی دارد ، پس :چیزی را تخیل کنیم که می ارزد جانمان را بخاطرش مسافر کنیم . گویی ، در خیال هم باید قدری کشید افسارِ دل و روح را . . . نمی دانم !  فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayenoa بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:50

برای نوشتن ، قلم کم می آید ! 

برای حرف زدن ، واژه . . . 

خفه می شود انسان از درد . . . 

روزهای سخت ایران 

و ما مردمی که همیشه انگار مقصریم . . . 

همین . . . 

فردای نو ...
ما را در سایت فردای نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardayenoa بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 21:50